در قسمتی از کتاب "حمیدرضا" که حاوی عاشقانه ‌های خواهر شهید حمیدرضا زمان زاده است، می‌خوانید: «همیشه دوستانش گفتند: در بهشت را بسته بودند اما حمیدرضا زمان‌زاده خودش را به زور داخل بهشت کرد.»
به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، کتاب «حمیدرضا» عاشقانه‌های خواهر شهید حمیدرضا زمان زاده است که انتشارات «تقدیر» آن را در نوبت اول در 3000 نسخه در قطع رقعی در زمستان 1396 به چاپ رسانده است. و لیتوگرافی و چاپ از «تقدیر» می‌باشند. قیمت این کتاب در چاپ اول 10000 تومان می‌باشد.
 
بُرشی از کتاب «حمیدرضا»|
 
بخشی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:
 
خیلی از شبها می‌شد که مادرم خواب حمید را می‌دید و با گریه از خواب بیدار می‌شد و با حضور همسرم آرام می‌گرفت. چون احمد آقا هم خواهرزاده‌اش بود و هم دامادش. انشالله حمید فردای قیامت شفیع ایشان باشد.
 
روزهای پر از فراق ولی پر از عزت و افتخار سپری شد. خداوند به مادر فرزند دختری عطا کرد که قدمش پر از خیر و برکت بود. پدر و مادرم سرشان به بچه‌های من گرم بود. پدرم به بچه‌ها علاقه زیادی داشت و بیشتر روزش را با آنها مشغول بود. جنگ هم تمام شد. دشمن از مرزها عقب‌نشینی و آتش‌بس اعلام شد. مفاد قطعنامه، کم‌کم اجرا می‌شد و حمید از شهر ما آخرین شهیدی بود که نامش در گروه شهدای جنگ تحمیلی ثبت شد.

همیشه دوستانش گفتند: «در بهشت را بسته بودند اما حمیدرضا زمان‌زاده خودش را به زور داخل بهشت کرد.» کم‌کم کشور از حالت جنگی درآمد؛ بچه‌ها به آغوش خانواده‌یشان برگشتند و اوضاع و احوال آرام شد. همیشه به حمید و سعادتی که این چنین نصیبش شده بود غبطه می‌خوردم.

بعد از نوروز سال ۶۸ بود. اواخر اردیبهشت‌ماه خبرهایی از گوشه و کنار مبنی بر بیماری امام خمینی(ره) شنیده می‌شد. برای همه خیلی خبر تلخ و نگران کننده‌ای بود. با خود می‌گفتم شاید یکی از دلایل قبول قطعنامه توسط ایشان همین موضوع باشد. اما به هر جهت همه‌ی امیدها بعد از خدا امام بود.
 
انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده